سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در مسیر پیشرفت...
به وبلاگ در مسیر پیشرفت خوش آمدید

متاسفانه حمایت از پژوهشگران جوان در ایران اصولا خیلی کم صورت میگیرد،به گونه ای که میتوان به صورت آماری میزان حمایت چند دهم درصدی مسئولین را تخمین زد .در واقع این مقوله برای ملتی که پتانسیل و توان زیادی در اجرای طرح های علمی و پژوهشی از بین کشورهای ابر قدرت را از آن خود کرده اند، تاسف بار است.

به دلیل عدم هماهنگی و همکاری بین دستگاههای مربوطه و کمبود امکانات و حمایت های مالی و معنوی اکنون بیش از 90% طرح های مخترعان و نخبگان کشورمان پیشروی نمیکند، طرح های که شاید با اجرایی شدن بتوانیم صدر نشین کشورهای صنعتی دنیا باشیم. چرا باید شاهد دلسردی نخبگان کشورمان باشیم؟به راستی چرا هرسال میانگین فرار مغزها در ایران بیشتر از سال قبل است؟در حالیکه پژوهشگران کشورمان علاقه مند خدمت به ایران هستند چرا باید از جانب کشورهای غربی برای پذیرفتن طرحهایشان حمایت شوند؟

این موضوع برای ما واضح و مبرهن است که آینده کشور ما به دست همین نخبگان رقم میخورد، پس چرا حاضر نیستیم با حمایت کافی از نخبگان ، آینده ایران عزیزمان را به بهترین گونه رقم بزنیم؟

چرا باید بین قشری از جامعه چون ورزشکاران و خصوصا فوتبالیست ها و نخبگان کشورمان تبعیض قائل شویم و این در حالی صورت میگیرد که برای پذیرش فلان مربی برزیلی میلیاردها تومان پول بیت المال کشور هزینه میشود،آنقدر بی شرمشان کرده ایم که این مسئله را با پررویی تمام در رسانه ها بیان میکنند و دعوایشان بر سر چند صد میلیون تومان است! حاضریم میلیاردها تومان هزینه صرف فلان بازیکن کنیم تا برایمان پارتی بگیرند و برقصند و فیلمشان همه جا پخش شود،حاضریم پول بیت المال را به پای کسانی بریزیم که رفتارشان نه تنها ورزشکارانه و جوانمردانه نیست بلکه به دور از عرف و شرع هم هست!


مسئولان ما باید بیش از پیش ارگانهای خود را  برای حمایت از طرح های پژوهشی توجیه کنند تا همه بتوانند ایده های علمی خود را ابراز کنند نه اینکه همیشه منتظر ساخت قطعات و وسیله های دسته سوم چین باشیم!طبق صحبت مقام معظم رهبری باید به خوداکتفایی برسیم و تمام فکرمان را به تولیدات ملی متمرکز کنیم.

بعضی وقتها بد نیست مسئولین ما به روزی فکر کنند که همه ی نخبه ها به دلیل عدم تمکن مالی و فکری و حمایت کشورهای غربی ایران را ترک کنند و انوقت است که باید فاتحه ی مملکت را خواند.


 




از سری نوشته های : تیر 91

شنبه 91 تیر 17 :: 10:45 عصر

موفقیت را در ذهنت حکاکی کن... تو به آن تصویری که از خودت داری خواهی رسید...

سعی  کن تا به بهترین ها فکر کنی چون ما لایق بهترین ها هستیم...

به موفقیت فکر کن و در این راه تلاش کن حتما موفق خواهی شد...

خوشبختی را در جای جای زندگیت حس کن... موفقیت اینجاست در همین نزدیکی...

احساس حضور خداوند را در لحظه لحظه زندگیت داشته باش... خوشبختی از این بهتر نخواهد شد...

موفقیت را از او بخواه... او مژده پیروزی داده است...

تلاش کن... سختی های راه را به جان بخر... ارزشش را دارد که در این راه قدم بگذاری ...

آری راه موفقیت زیباست... حتی سختی هایش... در هر لحظه اش کمک و یاری خداوند را حس خواهی کرد...

آنگاه است که میفهمی چقدر خدا دوستت دارد و معنی واقعی اینکه او از رگ گردن به تو نزدیکتر است چیست...

 

حال تصویر موفقیت را در ذهنت حکاکی کن و راه رسیدن به آن را آغاز کن...

تو موفق خواهی شد...

یا حق




از سری نوشته های : تیر 91

دوشنبه 91 تیر 12 :: 2:5 عصر

کتب درسی که سالهایی طولانی است در نظام آموزشی ما تدریس میشوند و تغییرات آنها شاید به تغییراتی در تصاویر یا ویرایش قالب مطالب خلاصه شود نیازمند تحولی عظیم است... تازه صرف از اینکه هر چه جلوتر میرویم بسیاری از مطالب کتب درسی حذف میشوند...

در واقع این کتب جای تفکر پرامون مسائل خارج از کتب یا حتی شاید در مواردی مسائل کتب درسی را از دانش اموز سلب میکند... در واقع میتوان گفت که نسل امروز به گونه عادت داده میشوند که سعی در تفکر ندارند... حاضر نیستند در مورد مسائل درسی و در دید وسیع تر مسائل روزمره زندگی فکر کنند.

برای مثال وقتی که ما در درس شیرینی مانند ریاضی این قدر با مشکل دانش آموزان مواجه هستیم میتواند حاکی از این مورد باشد که دانش اموزان سعی ندارند که خودشان فکر کنند و در مورد مسائل تصمیم گیری کنند... 

از نظر من نظام آموزشی باید در ابتدا شیوه و روش تفکر را به دانش آموزان بیاموزد و این مورد میسر نمیشود مگر با ویرایش کتب درسی...

 این واقعیت بر هیچ کس پوشیده نیست که هوش دانش اموزان ایرانی سرشار است... ولی چرا ما نباید در جهان حرف اول را بزنیم؟؟؟ وقتی که هیچ خلاقیتی در همین کتب درسی و تفکر دانش آموز در رویارویی یا مسائل و مشکلات زندگی وجود ندارد قائدتا چنین رویدادی دور از ذهن نخواهد بود...

در نمونه ای دیگر میتوان پرسش های درون کتب درسی را مثال زد...

دبیر تمام پرسش های درسی را از قالب متن پیدا میکند و آن ها را برای دانش آموزان قرائت میکند... حتی  دانش آموزان پاسخ به این سوالات را نیز از دبیر میخواهند. در صورتیکه که دانش آموز باید خود با درک عمیق مطلب طراح سوالات متن باشد... در واقع این شیوه باعث میشود که دانش اموز به درک ظاهری از مطالب بسنده کند و حتی در مواردی که دبیر یافتن پرسش را بر عهده دانش آموز میگذارد اگر دانش آموزان خیلی بخواهند به خودشان زحمت بدهند پاسخ سوالات را از روی کتاب های کمک درسی کپی میزنند...

این تنها  نظر من نیست... من خود چندین بحث در این رابطه با دبیرانم داشته ام... جالب اینکه خود دبیرانی که مدرس این کتب هستند از این شیوه آموزشی گله مندند...

از نظر من ، ما دانش آموزان ایرانی با توجه به  استعدادهای فراوانمان باید حرف اول را در جهان بزنیم و امید اینکه با نظر مسئولان مربوطه این قبیل مشکلات نظام آموزشی رفع و ما شاهد پیشرفت چشمگیر در این عرصه باشیم.

 

 

 




از سری نوشته های : تیر 91

سه شنبه 91 تیر 6 :: 11:3 عصر

در این چند روزه که دارم روی یک طرح پژوهشی برای شرکت در چهاردهمین جشنواره خوارزمی کار میکنم، هر چقدر جلوتر میرم بیشتر با وضعیت حمایت طرح های پژوهشی در ایران آشنا میشم...

برای اجرای طرح اختراعی ،ابتکاری خودم افتخار این رو پیدا کردم  که با چندین نفر از پژوهشگران و مخترعان بزرگ کشورمان ملاقات داشته باشم که هر یک برای خود از نخبگان و سرمایه های ملی محسوب میشدند... لحظه لحظه حضور  من در ملاقات با  آنها را غنیمت میشمردم و از هر فرصتی برای یادگیری و آموزش از محضرشان استفاده میکردم...

در پایان از هر یک از آنان از تجربه هایشان در اجرای طرح ها و حمایت هاو ... سوال کردم.بی صبرانه منتظر بودم که نظرشان رو درباره حمایت های روز افزون  مسئولان کشور عزیزمان  از طرح های پژوهشی جویا بشم...

ولی متاسفانه هیچ یک از اونها اونطور که شایدو باید از حمایت ها راضی نبودند...

واقعا چرا؟؟؟

هر کدام از اساتید من با اینکه در یک رشته طرح های پژوهشی زیادی رو انجام داده بودند و تجربه زیادی در این زمینه داشتند و واقعا طرح هایی که داشتند از اهمیت علمی برخوردار بودند چرا نباید حمایت کافی توی کشورمان که پتانسیل بالایی در زمینه های مختلف علمی رو داراست از اونها صورت بگیره...

برای مثال یکی از اساتید خبره من در زمینه الکترونیک گفتند که من طرح های زیادی رو انجام دادم ولی دولت تنها از اون طرح های پژوهشی حمایت مینکه که حداقل به تولید انبوه رسیده باشه و 50 میلیون تومان هم در آمد برای کشور تولید کرده باشه... تازه اونم بعد از کلی دنگ و فنگ...

خوب اگه ایشون به فرض اینکه بیان طرحشون رو به تولید انبوه برسانند و 50 میلیون تومان از این طرح بتوانند در آمدزایی ایجاد کنند، دیگر چه نیازی به حمایت بنیاد نخبگان دارند؟؟؟

این بارز ترین نمونه حمایت دولت از طرح های پژوهشی بود... حالا خودتون حمایت های دیگه رو حدس بزنید...

تا حالا کی شاهد این مورد بودیم که یکی از مسابقات روبوکاپ یا جشنواره های مختلف علمی پژوهشی که تقویت کننده روحیه شرکت در کارها پژوهشی هست رو به طور مستقیم از تلویزیون پخش کنند اما همیشه باید بازی های لیگ برتر فوتبال به طور مستقیم و حتی با تجزیه و تحلیل کامل قبل و بعد بازی شاهد باشیم... تازه صرف نظر از اینکه پول های هنگفتی به بازیکنان و مربیان برای قراردادشان و بعداز هر مسابقه داده میشود...

این مشکلات به وضوح در کشور ما مشاهده میشود اما باید این را هم در نظر داشت که مسئولان کشورمان سعی در ایجاد تمهیدات بهتر و بیشتر دارند و امید اینکه بتوان شاهد حمایت های بیشتر دولت از سرمایه های علمی کشور بود تا ما نیز بتوانیم در با انجام طرح های مختلف پژوهشی رتبه کشور عزیزمان در جهان در عرصه های مختلف علمی را ارتقا بخشیم و شاهد پیشرفت روز افزون کشور عزیزمان ایران زیر سایه مولامان آقا امام زمان(عج) باشیم...

به امید آنروز

 




از سری نوشته های : تیر 91

شنبه 91 تیر 3 :: 12:59 عصر

تا به حال به این فکر کرده اید که چرا ما که در دهه ای که اسمش را دهه پیشرفت گذاشته ایم شاهد افول انسانیت هستیم؟ واقعا چرا ما که دم از پیشرفت میزنیم دیگر ارزشی که نیاکانمان برای همدیگر قائل بودند را برای هم قائل نیستیم...

شاید بتوان پاسخ این قبیل پرسش ها را با این موارد توجیه کرد:

کمتر برای هم ارزش قائل میشویم چون به اصطلاح خودمان پیشرفته شده ایم... از دید خودمان آنقدر مشغله کاری و فکری داریم که کمتر حاضریم به دیدار هم برویم... مهمانی هایی همچون گذشته را ترتیب دهیم... برای لحظاتی با هم همصحبت شویم و... ارتباط خودمان را شاید تنها به یک تلفن زدن و حال و احوال پرسی محدود کنیم...

آنقدر برای پول اهمیت قائل هستیم که آن را برای خودمان به یک ارزش در جامعه تبدیل کرده ایم...

ارزشی که شاید گاهی برای  به دست آوردن آن تا پای مرگ هم پیش میرویم  یا شاید همدیگر را به کشتن میدهیم...

ارزشی که ارزش  ارزشهای دیگر در جامعه چون صداقت،صمیمیت، وحدت ، ارزش وجودی و ... را بین میبرد و ما هر روز بیشتر از دیروز در طمع به دست آوردن آن هم سر و کله میزنیم...

حاضریم برای به دست آوردن جاه و مقام با دروغ پیش برویم ،برعلیه همدیگر شهادت های ناروا دهیم و حتی به هم خیانت کنیم .

برای بدست آوردن اعتماد دیگران نسبت به ما هر کاری را انجام دهیم و بعد از آن که به قول معروف خرمان از پل گذشت با خیانت هایی اعتماد دیگران را نسبت به خودمان سلب کنیم...

و بسیاری از موارد دیگر که امروزه به تناسب رده سنی، فعالیت و نوع معاشرت ها و خانواده هایمان با انها روبرو هستیم...

و این است که هر چه جلوتر میرویم افول انسانیت را بیشتر شاهد هستیم...

 

 




از سری نوشته های : خرداد 91

چهارشنبه 91 خرداد 31 :: 6:44 عصر
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره ی من


پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 22
  • بازدید دیروز: 3
  • کل بازدیدها: 140288
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر



کلیه حقوق این وبلاگ برای در مسیر پیشرفت... محفوظ است