سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در مسیر پیشرفت...
به وبلاگ در مسیر پیشرفت خوش آمدید

تا به حال به این فکر کرده اید که چرا ما که در دهه ای که اسمش را دهه پیشرفت گذاشته ایم شاهد افول انسانیت هستیم؟ واقعا چرا ما که دم از پیشرفت میزنیم دیگر ارزشی که نیاکانمان برای همدیگر قائل بودند را برای هم قائل نیستیم...

شاید بتوان پاسخ این قبیل پرسش ها را با این موارد توجیه کرد:

کمتر برای هم ارزش قائل میشویم چون به اصطلاح خودمان پیشرفته شده ایم... از دید خودمان آنقدر مشغله کاری و فکری داریم که کمتر حاضریم به دیدار هم برویم... مهمانی هایی همچون گذشته را ترتیب دهیم... برای لحظاتی با هم همصحبت شویم و... ارتباط خودمان را شاید تنها به یک تلفن زدن و حال و احوال پرسی محدود کنیم...

آنقدر برای پول اهمیت قائل هستیم که آن را برای خودمان به یک ارزش در جامعه تبدیل کرده ایم...

ارزشی که شاید گاهی برای  به دست آوردن آن تا پای مرگ هم پیش میرویم  یا شاید همدیگر را به کشتن میدهیم...

ارزشی که ارزش  ارزشهای دیگر در جامعه چون صداقت،صمیمیت، وحدت ، ارزش وجودی و ... را بین میبرد و ما هر روز بیشتر از دیروز در طمع به دست آوردن آن هم سر و کله میزنیم...

حاضریم برای به دست آوردن جاه و مقام با دروغ پیش برویم ،برعلیه همدیگر شهادت های ناروا دهیم و حتی به هم خیانت کنیم .

برای بدست آوردن اعتماد دیگران نسبت به ما هر کاری را انجام دهیم و بعد از آن که به قول معروف خرمان از پل گذشت با خیانت هایی اعتماد دیگران را نسبت به خودمان سلب کنیم...

و بسیاری از موارد دیگر که امروزه به تناسب رده سنی، فعالیت و نوع معاشرت ها و خانواده هایمان با انها روبرو هستیم...

و این است که هر چه جلوتر میرویم افول انسانیت را بیشتر شاهد هستیم...

 

 




از سری نوشته های : خرداد 91

چهارشنبه 91 خرداد 31 :: 6:44 عصر

ما همه از سوی خدا آمده ایم... رهسپار کوی خداییم همه...

با این مقدمه که ما همه از سوی خداوند آمده ایم و باید تمام امور و جوانب از ریزترین تا کلی ترین و بزرگترین کارها و امور زندگیمان در جهت رسیدن به قرب الهی شکل داده شود پس چرا ما گاه گاهی از مسیر سعادتمان دور میشویم و به انحراف کشیده میشویم؟؟؟گاهی خدا را فراموش میکنیم و به وسوسه های شیطانی این دنیا دل میبندیم؟؟؟

آیا کسانی که از راه سعادت و هدف اصلی زندگی در این دنیا منحرف شده اند تا کنون اندکی با خود تامل و درنگ کرده اند که چرا به این دنیا آمده ایم؟ چرا و چرا ؟ هدف اصلی ما در این دنیای گذرا چه باید باشد؟

چرا برخی از ما با وجود اینکه ادعا داریم که به خداوند ایمان داریم و مسلمانیم ، قرآن باید گوشه خانه هایمان خاک بخورد و حتی گاهی که به آن همر میزنیم تنها خواندنش مانند روخوانی باشد بی تامل از کنار این گنج ارزشمند میگذریم؟ و واقعا چرا و چرا؟؟؟

چرا حاضریم ساعت ها صدای آهنگ های مبتذل را بشنویم که واقعا معلوم نیست که درون مایه و محتوای آنان چه معنی میدهد ولی حاضر نیستیم به کلام زیبا و دلنشین قرآن را که همیشه آرام بخش دلهاست گوش فرا دهیم؟؟؟

چرا حاضریم ساعت ها پای حرف های بیهوده ، کارهای بیخود و بی هدف و ... بنشینیم اما حاضر نباشیم تا اندکی تامل کنیم. به خودمان... به کارهایمان... به این دنیا و ...

چرا به بررسی کارها و میزان مفید بودنمان نمینگریم تا حداقل بدانیم که سهم ما در این دنیا چیست؟ چقدر میتوانیم مفید واقع شویم... یا اصلا برای خودمان، خانواده، جامعه و ... مفید هستیم یا حضورمان دراین دنیا تنها بازی است و ما هم بی هدف در این دنیا زندگی میکنیم تا روزی به پایان برسد؟؟؟

این قبیل سوالات در زندگی روزمره ما زیاد است...

سوالاتی که با وجود اعجاب خودمان از آنان اما گاهی مصداق حال خودمان نیز میشود.و هنوز من راجع به این قبیل سوالات میگویم چرا و چرا؟؟؟




از سری نوشته های : خرداد 91

سه شنبه 91 خرداد 30 :: 8:29 صبح

ما در این خطه پاک که به خاطر هر ذره اش جانهایی از آینه پاک تر فدا شده است همواره مدیون خون شهدا و رشادت های جانیازان بوده ، هستیم و خواهیم ماند...

هر گاه به گلزار شهدا میروم کثرت جوانهای هم سن و سال خودمان را میبینم که صادقانه برای رفاه و آزادی و دفاع از میهن خودشان جنگیدند و رشادت ها به خرج دادند بر خود و کشوری که در آن زندگی میکنم میبالم و وجودم از غرور ملی سرشار میشود...

دفاع مقدس ما که در جهان همتایی نداشت صفحه ای زرین بر تاریخ کشور عزیزمان افزودکه هر یک از ما با نگاهی به این صفحه از تاریخ غروری وصف ناشدنی در خود و احساس ادای دینی نسبت به خون شهدا داشته باشیم که شاید بخش عمده ای از فعالیت های ما را برای سرافرازی نام کشور عزیزمان شکل دهد...

من خود به عنوان نوجوان کوچکی از این خطه پاک و به عنوان عضو کوچکی از جامعه بزرگ اسلامی ام تمام تلاش در عرصه های مختلف علمی و پژوهشی به کار گرفته و این راه را ادامه خواهم داد تا شاید از این طریق بتوانم بخش بسیار کوچک و ناچیزی از دین بزرگی که شهدا بر گردنمان گذاشته اند واین بار عظیم را ادا کنم و این را از همین حا به تمام دشمنانی که بر علیه ما توطئه میکنند و سعی دارند با سیاست های پوچشان ما را از هدفمان دور کنند میگویم که بدانند ما مردمان ایران هیچگاه حقی که شهدا بر گرنمان گذاشته اند و هدف متعالی رهبرمان که زمینه سازی ظهور آقا امام زمان است را هرگز فراموش نخواهیم کرد و همواره در تمامی عرصه ها پشت هم ایستاده و دست به دست هم میدهیم تا کشورمان در کمال استقلال و بدون اندک کمکی از سوی بیگانگان به برترین رتبه ها دست یابد.

ما در این کشور علیمحمدی ها و شهریاری ها و بسیاری از دانشمندان علوم مختلفمان را برا اثر اهداف شوم شما دشمنان انقلاب از دست داده ایم و این را بدانید که ما با این سیاست های شما دست از فعالیت بر نخواهیم داشت بلکه هر روز با صلابت تر از گذشته این مسیر را خواهیم پیمود...

مولای ما منتظر ظهورت خواهیم ماند و تعجیل در فرجت هر روز  از خداوند منان خواستاریم...

به امید آنروز که حق خون شهدایمان را از آن کفار ستم پیشه بستانی...

یا سیدی عجل علی ظهورک

 




از سری نوشته های : خرداد 91

شنبه 91 خرداد 27 :: 6:44 صبح

چادر نقش بسیار مهمی در تکوین و شکل گیری شخصیت زن و نیز شخصیت زن عامل مهمی در حفظ حجاب وی دارد...

چادر نشانگر وجود آدمی است... نشانگر شخصیت زن و ارزشمندی او... در واقع فردی که از لحاظ شخصیتی و تفکر غنی است چادر را به عنوان حجاب برتر میپذیرد.

و نیز چادر هر زن از وی شخصیتی محترم و قابل احترام می سازد که او را در جامعه و حضورش در آن را ارزشمند میکند و در واقع چادر هر فرد حاکی از آن است که آن فرد برای خود و وجودش ارزش قائل است.

از لحاظ شخصیتی فرد دارای حجاب برتر است هیچگاه به خودش این اجازه را نمیدهد که غرورش را زیر پا بگذارد و جای احساس ارزمشندی خود را به حقارت و پستی عوض کند. پس:

چادر هر زن پرچم وجودش است...

نشانگر ارزشمندی و غروری که هرگز حاضر به زیر پا گذاشتن اش نیست...

و هزاران ویژگی برتر دیگر به لحاظ شخصیتی.

پس ای خواهرم هرگز این حجاب و احساس ارزشمند بودن خود را با نگاه هایی هوس آلود و پر از گناه عوض نکن.

برای وجود خودت ارزش و احترام قائل شو و حجابت را صمیمانه و به عنوان جزئی از وجودت بپذیر و آن را با هیچ چیز دیگر عوض نکن...




از سری نوشته های : خرداد 91

جمعه 91 خرداد 26 :: 12:6 صبح

چه زیباست انسان در رابطه رسیدن به هدف خویش تلاش کند و حاصل و ثمره آن را بدست آورد... موفقیت زیباست و موفق شدن انسان و دست یابی به هدفش زیباتر...

در هر پله ای از مسیر موفقیت که باشی با رسیدن به موفقیت خوشحالی سراسر وجودت را فرا خواهد گرفت ... آنوقت است که احساس خوشمزگی آن را خواهی داست و از طعمش لذت خواهی برد...

اما براستی تا به حال فکر کرده اید که در این دنیایی که ما تلاشمان را برای رسیدن به موفقیت به کار میگیریم موفقیت واقعی و هدف اصلی چه خواهد؟

آیا تا کنون گامی برای رسیدن به این هدف بزرگ و پایان پذیر برداشته ایم؟ هدفی که در لحظه لحظه آن وجودت از شادی و سرور سرشار می شود وآنگاه است که نمیدانی چگونه احساس مسرت خودت را بیان کنی...

احساسی که قابل وصف نبوده و نخواهد بود... هر چه به خدا نزدیکتر میشوی احساس یقینت به آن سرچشمه حقیقی بیشتر خواهد شد و آنگاه است که معنای واقعی و حقیقی خوشمزه بودن موفقیت را میچشی و از آن موفقیت به وجد خواهی آمد...ناگفته نماند که راه و مسیر خدایی شدن سخت و بسی طاقت فراساست اما زمانی که معبودت فکر میکنی تمام مسیرو سختس هایش برایت آسان وشیرین خواهد شد.

آری موفقیت زیباست و تو آن را حس خواهی کرد زمانی که وجودت از یقین به خدا سرشار شود...

 

یا حق 




از سری نوشته های : خرداد 91

چهارشنبه 91 خرداد 24 :: 5:16 عصر
1   2   3   >   
درباره ی من


پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 29
  • بازدید دیروز: 4
  • کل بازدیدها: 140141
فرم تماس
نام و نام خانوادگی
آدرس ایمیل
امکانات دیگر



کلیه حقوق این وبلاگ برای در مسیر پیشرفت... محفوظ است